سرگرمی

شعرهای عاشقانه و متن های احساسی و جذاب و جالب + گیفت های عاشقانه

شعرهای عاشقانه و متن های احساسی و جذاب و جدید

شعرهای عاشقانه و متن های احساسی

مجموعه ای جذاب از اشعار و جملات زیبای رومانتیک برای بیان احساساتی که از قلب ما می آیند. با تهران کیوسک همراه باشید.

شعرهای عاشقانه و متن های احساسی و جذاب
شعرهای عاشقانه و متن های احساسی و جذاب

با هر که به غیر از غم‌تو‌فاصله دارم

با من بنشین با تو‌دلی یک دله دارم

سر می رود از دست همه ی ی حوصله ی من

یعنی که برای تو فقط حوصله دارم

شعرهای عاشقانه زیبا

هر وقت دودل بـودی

هر وقت نمیدونستـی چی

خوبـه چـه بـد

چشمـاتو ببند

*یه نفس عمیق بکش*

خودتو رها کن

بسپـار بــه خدا

بذار جواب سوالتو

*توو قلبت جاری کنه*

شعرهای عاشقانه زیبا

از برای امتحان چندی مرا دیوانه کن

گر به از مجنون نباشم باز عاقل کن مرا***.!

شعرهای عاشقانه زیبا

شعر دلتنگی عاشقانه

دوست داشتن

تـو

زیباترین آهنگیست

که در حافظۀ

قـلـبم

سـیو شده***

شعرهای عاشقانه زیبا

یک دو روزی صبر کن ای جان بر لب آمده

زآنکه خواهم در حضور دوست، بسپارم تو را

شعرهای عاشقانه زیبا

در دهانت دوستت دارم های زیادی پنهان کرده ای

که جز به بوسہ کشف نخواهند شـد

میبوسمت تـا هـردو عــاشـق شـویـم

تــو ازبــوسـه های مــن

مـن از شنیدن عاشقانه های تــو

شعرهای عاشقانه زیبا

‏از هزاران دل , یکی را باشد

استعداد عشق***

شعرهای عاشقانه زیبا

شاملو نیستم

تا آنچنان که او می توانست

دوست داشتنم راکه در فراسوی مرزهای تنت

از تو وعدۀ دیداری میخواست

به بند شعر بکشم

قبانی نیستم

تا با شعرهایم معنای دوست داشتن را تغییر دهم

و عذر تمامی عاشقانه هایی که در انتظارم هستند را بخواهم

تا به دنبال شعر تو بگردم

من فقط شاعرکی هستم

که اگر غربالی در دست بگیری از تمامی پرت و پلاهایم

جز یک جمله به چیزی نمی رسے

تا با آن چشم در شعر چشمهایت بدوزم و بگویم

**دوستت دارم**

شعرهای عاشقانه زیبا

ای صبا در حرم زلف چو محرم شده ای

به ادب باش که دلهای پریشان آنجاست

شعرهای عاشقانه زیبا

تو را، گم نخواهــم کرد

در من مانده ای

خیلی وقت است که تو را جسـتجو کرده ام

می بینی تا نامت را،می‌برم دستــانم، می لـرزد

چقدر شور به پا کرده ای ‌

شعرهای عاشقانه زیبا

ساقی گناهِ ما را گیرد به گردن اما

از محتسب چه پنهان، شد نوبهار باعث

شعرهای عاشقانه زیبا

نمی‌شود

دوستت نداشت

لجم هم که بگیرد از دستت

نهایتش این است کـه

د؋ـتر چـۀ خاطراتم

*** پر از ؋ـحش های عاشقانـہ می‌شود ***

شعرهای عاشقانه زیبا

درحسرت آغوش تو*** هستم بغلم کن***

ازعطر برو روی تو*** مست هستم بغلم کن***

کی گفتہ که قرارہ *** دور از تو بمونم***

من با احدی *** عهد نبستم بغلم کن***

شعرهای عاشقانه زیبا

نمی دانی

چطور گیج می‌شوم

وقتی هرچه می‌گردم

معنی نگاهت

در هیچ فرهنگ لغتی

پیدا نمی‌شود ***

شعرهای عاشقانه زیبا

دستم را بگیر

***** بـی تــــو

**** تمام دنیا را

****هم داشته باشم

***** تهـی دستـــم

شعرهای عاشقانه زیبا

مجلس شورای قلبم ، طرح چشمت راکه دید

با سه فوریت !!

به « مجنون تو گشتن » رای داد

شعرهای عاشقانه زیبا

آغوش تو

فرودگاه ابرهاست

بغل که بگیری

تن ویتنامی من را

هیروشیمایی سبز

با یورش خلبان های جنگی چشمهای تو

اتفاق میوفتد

من در جمهوری بازوانت

رای به خواب ابدی میدهم

شعرهای عاشقانه زیبا

تا که انگور شود « می »

دو سه سالی بکشد***

« تو »

به یک لحظه شدی***

ناب ترین بادۀ عشق***

شعرهای عاشقانه زیبا

دلیل صبح

گاهی من***

گاهی تو***

و گاه دستهای ماست

که به هم می پیچد

عشـق اول صبح

عجیب می چسبد..

شعرهای عاشقانه زیبا

سخته وقتی دلت گرفته

بیخودی به گوشی زل بزنی

درحالیکه میدونی هیچ کس

تو هیچ جای دنیا

حواسش به تو نیست

حتی تو مجازیش***

شعرهای عاشقانه زیبا

عشق

چیز عجیبی ست

وقتی از من

دیکتاتوری می سازد ، زود رنج

که تنها تو را

انحصاری می‌خواهد

از تو

نازک دلی

که اشک مرا

تاب نمی آورد ***

شعرهای عاشقانه زیبا

عشق چیز عجیبی نیست

شاید

اما

من و تو

عجیب ***

عاشق شده ایم

شعرهای عاشقانه زیبا

کاش

نہ دختری بہ دنیا می آمـد

و نـہ پســری

کاش فقط انسان

متولـد مے شدیم

بــدون هیچ جنسیتی

شاید این گـــونہ

دنیا پر می شــد از دوست

و دیگر هیچ کس تنها نبود

شعرهای عاشقانه زیبا

ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺯ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ ،

ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻡ ، ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﺮﺩﻡ ،

ﻭﺣﺎﻻ ﺗﺮﺳﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺪﺍﺭﻡ ***

ﺍﺯ « ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ » ﻣﯽ ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ ***

ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻢ « ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﻡ »

ﺍﺯ « ﺷﮑﺴﺖ » ﻣﯽ ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ ***

ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻢ « ﺗﻼﺵ ﻧﮑﺮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﮑﺴﺖ »

ﺍﺯ « ﻧﻔﺮﺕ ﻣﺮﺩﻡ » ﻣﯽ ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ ،

ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻢ « ﺑﻬﺮﺣﺎﻝ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﻧﻈﺮﯼ ﺩﺍﺭﺩ »

ﺍﺯ « ﺩﺭﺩ » ﻣﯽ ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ ***

ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻢ « ﺩﺭﺩ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺷﺪ ﺭﻭﺡ ﻻﺯﻡ ﺍﺳﺖ »

ﺍﺯ « ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ » ﻣﯽ ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ ،

ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻢ « ﻣﻦ ﺗﻮﺍﻥ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ »

ﺍﺯ « ﺁﯾﻨﺪﻩ » ﻣﯽ ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ ***

ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻢ « ﻣﯿﺘﻮﺍﻥ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺑﻬﺘﺮﯼ ﺳﺎﺧﺖ »

ﺍﺯ « ﮔﺬﺷﺘﻪ » ﻣﯽ ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ ،

ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ « ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻮﺍﻥ ﺁﺳﯿﺐ ﺭﺳﺎﻧﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ »

ﻭ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺍﺯ « ﺗﻐﯿﯿﺮ » ﻣﯽ ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ ،

ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺣﺘﯽ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻦ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﻫﺎ ﻫﻢ ،

ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﮐﺮﻡ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﮐﺮﺩ ***

گردآوری: مجله خبری تهران کیوسک

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۱ رای

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا